کسب و کار

این وبلاگ به آموزش کسب و کار می پردازد.

کسب و کار

این وبلاگ به آموزش کسب و کار می پردازد.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کسب مهارت در مدیریت تعارض و مذاکره» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

گوشه هایی از بازاریابی احساسی

اگر به گوشه هایی از بازاریابی احساسی بپردازیم میبینیم که برانگیختن احساسات و عواطف سالیان درازی است که مورد توجه بازاریابان قرار گرفته است.

 انها می کوشند که با بازاریابی احساسی ارتباط عاطفی تری را با مشتریان خود برقرار کنند.

همانگونه که پیش تر هم گفتیم بازاریابی و فروش شامل دو مرحله اساسی و مهم است:

الف:ورود به قلب مشتری:

بخش عمده کار متعلق به این بخش است; اگر بازاریابی و فروش را به سه بخش تقسیم کنیم،دو بخش نخستین مربوط به این مرحله است.

در واقع در بازاریابی می کوشیم که به مشتری تفهیم کنیم که با کسب وکار خود قصد بهبود بخشیدن سبک زندگی او را داریم.

گاهی بی خیالی نسبت به نتیجه کسب شده;این ایتم را ساده تر و کاراتر خواهد کرد(نگاهی بیندازید به اسرار بازاریابی اپل از ادام لاشینسکی).

در حقیقت بازاریابی قصد دارد که با این ایتم کار خود را ساده تر و مقدمات  ارجاع مشتری را فراهم نماید.

ب:ورود به ذهن مشتری:

ورود به قلب مصرف کننده نهایی نمی توان این بخش را متصور شد;پس می بینیم که بازاریابی احساسی و احساس در بازاریابی  چقدر می تواند تعیین کننده باشد.

بهترین سازمانی که این کار را با برند شخصی انجام میدهد;ارزشمند ترین لوگوی دنیا نیز هست!

بله اپل!

وقتی نام اپل را می بریم نخستین واژه ای که به ذهن ما میرسد;استیو جابز است.

در واقع جابز با برند شخصی خود وارد قلب مرف کنندگان شده است و اکنون حتی پس از مرگ وی;اپل از این بعد بازاریابی احساسی بهترین نتایج را در کسب وکار خود به دست 

می اورد!

اما گوشه هایی از ایتمهایی که در بازاریابی احساسی به ما کمک میکنند عبارتند از:

۱-ایجاد ترس و ضرر:

تکنیک درد و تسکین;یعنی تفهیم ضررهای احتمالی نخریدن کالا برای مصرف کننده نهایی!

برایان تریسی معتقد است که مهم است;محصول ما چه مزایایی برای مشتری دارد اما نه به اندازه ای که نخریدن محصول ما یتواند اسیب زا باشد!

مهم ترین مسئله در بازاریابی احساسی این است که با استراتژی مخص و تعیین شده به بررسی و تشریح ضررهای احتمالی نخریدن محصول بپردازیم!

در بازاریابی خدمات بیمه ای;تا نرسیدن زمان استفاده از این خدمات;ما تنها داریم یک تکه کاغذ بی ارزش را بازاریابی میکنیم;پس مهم نیست که قواعد فیزیکی محصول ما به چه

ترتیب است.

خودتان را خسته نکنید برای تفسیر مزایای رقابتی خود;بلکه استراتژی خود را بر مبنای تفسیر زمان وقوع خسارت بگذارید تا بازاریابی احساسی مناسبی داشته باشید!

در تکنیک درد و تسکین باید درد را تشریح کرد و تصویر قطعی و تمام شده از ان ارائه داد;سپس به ارائه درمان ان پرداخت!

۲-برانگیختن طمع:

یک استراتژیست بازاریابی احساسی کارکشته;ماشین حساب خود را در دست میگیرد; وبا اعداد و ارقام تلاش میکند تصویری قابل درک را با اعداد ایجاد کند،به این ترتیب او

میتواند حس طمع را در مشتری تحریک کند.

مثلا برای بازاریابی خودروهای الکترونیکی;باید ماشین حساب خود را برداریم وبا محاسبه عدد دقیق(با ۲۰%بزرگنمایی از حد معمول) طمع مشتری را برانگیزیم; تا او به خوبی

بداند با خریدن این خودرو چه میزان در ماه منافع مستقیم صرفه جویی خواهد کرد.

فراهم اوردن شرایط استفاده رایگان (مثل سمینارهای معارفه معمول در کشور ما که با وعده رایگان برای مشتری سمینار کامل رایگانی را تداعی میکنند) ;میتوانیم طمع بیشتری را

تحریک کنیم!

۳-حس تمایز

محصول شما در بازاریابی چه تمایزی را برای مصرف کننده خود ترسیم میکند؟

ایا با استفاده از محصول شما او می تواند در زمینه ای متمایز از دیگران باشد؟

همه ما دوست داریم شبیه به دیگران نباشیم و کلا از همه متمایز باشیم و در استراتژی بازاریابی احساسی; باید بکوشیم که این حس تمایز را به مشتری بدهیم!

حس تمایزی که رانندگی با خودروهای المانی در ایران به مصرف کننده می دهد;می تواند بهترین نمونه برای ایجاد بهبودی متمایز برای مشتری باشد.

اگر کالای ما نمی تواند تمایزی را خلق کند،ما باید نخست این تمایز را ایجاد کنیم;  و سپس به بازاریابی محصول خود بپردازیم!

۴- حس انحصار طلبی:

ایا شما هم مثل ما دوست دارید از محصولاتی استفاده کنید که دسترسی به ان ها سخت است؟

ساعت رولکس به خوبی به ما یاری خواهد کرد تا این ایتم را تفسیر کنیم.

حسی که این ساعت به مصرف کننده خود میدهد فقط در یک جمله قابل تفسیر است:

منحصر به فرد بودن”

شاید بوگاتی،لامبورگینی;رولکس;بیژن و زوپینی بازارهدف گسترده ای نداشته باشند اما حس منحصربه فرد بودنی را منتقل میکنند ;که باهیچ حسی قابل قیاس نخواهد بود.

شما دوست ندارید یکی از این محصولات را داشته باشید؟

۵-القای کمبود ونایابی

یک حقیقت غیر قابل انکار در دنیای بازاریابی وجود دارد:

“ارزش هر چیزی به میزان دسترسی به ان بستگی دارد”

الماس را در نظر بگیرید:

“چرا الماس ارزشمند است”

الماس از خالص ترین شکل کریستاله شدن کربن است که عمدتا از معادن ذغال سنگ به دست می اید;لحظه ای جای این دو ماده ارزشمند را باهم عوض کنید;ایا بازهم الماس

ارزشمند می بود؟

هر چقدر محصول ما در بازاریابی دور از وفور و فراوانی باشد;ارزشمند تر جلوه خواهد کرد.

برخی صاحبین کسب وکار با فراوانی بیش از حد محصولات خود به پای خود شلیک میکنند! به ویژه در زمینه بازاریابی خدمات این امر برجسته تر نمود می یابد!

ظرفیت وموجودی خود را محدود القا کنید تا نتیجه بهتری را کسب کنید!

 ۶-طنز فاخر

در تبلیغات خود با خود شوخی های فاخر داشته باشید; هر فضای شادی رابطه احساسی بهتری را در خود جای میدهد; در فضاهای شاد راندمان تا ۵ برابر افزایش می یابد.

لطفا رسمیت بیش از حد را کمی کنار بگذارید!

منظورمان این نیست که در کسب وکارهای خود با لودگی بازاریابی احساسی کنید;بلکه کمی رابطه احساسی خود را با انرژی مثبت با مصرف کنندگان خود بهتر کنید.

برای این کار باید بازارهدف خود را خوب انالیز کنید و شوخی مناسبی با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی;فرهنگی ،مذهبی،سنی و …بیابید.

 ۷-تحریک تخیلات

حس تخیل همیشه دور از ذهن افراد است; ان ها همیشه به افرادی که قدرت بالاتری از ان ها دارند،به دیده احترام می نگرند.

مثلا شما زمانی که به اوای ملکوتی استاد شجریان گوش میدهید;چه چیزی باعث احترام بیشتر میشود؟ این که ما نمیتوانیم مثل ایشان بخوانیم.

از همین ویژگی می توان در بازاریابی احساسی بهره بگیریم; دادن ویژگی اسطوره ای به محصول میتواند نسخه درمانی مطلوبی باشد;اینکه محصول ما می تواند کارهایی را انجام

دهد که دیگر محصولات از ان عاجزند!

۸-بهره گیری از امور جنسی

امور ممنوعه همیشه جذاب ترند;اما در فرهنگ متعالی ایرانی ما خیلی قابل استفاده نیستند;اما می توان به نحوی دیگر از ان ها بهره گرفت; یکی از این روشها در نطر گرفتن طیف

سنی مصرف کننده محصول است و استفاده از ایتم +۱۸  که میتواند به صورت مثبت ۲۳;مثبت ۲۵ یا هر عدد دیگری استفاده شود;برخی فیلم ها وقتی از این ایتم استفاده میکنند به

میزان فروش بالاتری دست می یابند;حتی در کشور ما!

به طور کلی ایجاد ارتباط حسی در بازاریابی احساسی ;کاری است که نیاز به بررسی و مطالعه بشتری را دارد و ما تنها در این مقاله بخش هایی از ان را توانستیم; با توضیح کوتاه

بررسی کنیم.

  • مهسا فرازمند
  • ۰
  • ۰

پایه های بازاریابی پارتیزانی

بازاریابی پارتیزانی یا گوریلا مارکتینگ نخستین بار توسط جی کنراد لوینسون امریکایی به دنیا معرفی شد; واین در حالی بود که بازاریابی پارتیزانی پیش از او نیز

مورد استفاده قرار میگرفت!

در واقع بازاریابی پارتیزانی به جای تکیه کردن بر منابع مالی; بر سه محور استوار شده است;این سه محور را ما مثلث ثروت در فروش نامیده ایم:

در واقع بازاریابی پارتیزانی ;گونه ای از کسب وکار است که سرمایه ان در مثلث بالا خلاصه شده است:

۱-مهارت:

بازاریابی پارتیزانی;در واقع نیاز اساسی به مهارت دارد.

هرم مهارتهای فروش مهدیدادفر در این راه به ما کمک خواهد کرد:

در واقع بازاریاب پارتیزانی باید پله اول و دوم را طی کرده باشد; و در حال خیز برای رسیدن به پله چهارم باشد.

او باید بتواند بدون استفاده کردن از بانک اطلاعاتی سازمانهایی که با ان ها کار میکند(دقت کنید سازمان ها ونه سازمان) برای خود بازار ایجاد کند.

مثل قصه زرگر معروف که پس از غارت اموالش توسط قطاع الطریق(راهزن) ها همچنان میخندید;و زمانی که از او دلیل خنده اش را پرسیدند;گفت:

تمام این ثروت توسط سرانگشتان من کسب شده بود و من هنوز این سرانگشتان را دارم.

در بازاریابی پارتیزانی افراد باید بیاموزند که کالای دیگران را به دیگران بفروشند و از ان سود کسب کنند; قسمی از پارتیزانی در کشور ما به عنوان دلالی شناخته

میشود که در خارج از ایران با عنوان بروکری;یکی از پرطرفدار ترین مشاغل محسوب میشود.

اما مهارت را باید از کجا اورد؟

ایا این یک هدیه الهی است که به صورت ذاتی در نهاد افراد قرار داده شده؟

یا یک مهارت اکتسابی است که میتوان از منابع ویژه ای ان را دانلود کرد؟

در واقع مهارت فروش مهارتی است صد درصد اکتسابی; و بازاریابی مهارتی صد در صد;علمی با قوانین ثابت و نغییر ناپذیر.

برای دانستن مهارت علمی بازاریابی باید ان را اموخت که هم با مطالعه;هم تحصیلات اکادمیک و هم مطالعه یا دوره های اموزشی در دسترس است.

اما مهارت فروش به عنوان مهارتی اکتسابی;میتواند از سه راه به دست اید:

الف:بازار

معلمی بیرحم;که نخست ازمون می گیرد و سپس اموزش میدهد.

باتجربه ترین افراد در بازار یک فرق عمده با دیگران دارند:

“بیشتر از انها شکست خورده اند”

به اعتقاد بسیاری از بزرگان فروش بهترین مشاوران کسانی هستند ;که تا انجا که ممکن بوده شکست خورده و سرانجام امروز برنده شده اند.

کسب تجربه در بازار شامل مدت زمان طولانی و هزینه های بسیار است;تازه به این شرط که مرد میدان باشیم!

ب:دوره های اموزشی:

در واقع دوره هایی که مبنای ان ها این است:

“انچه در بازار به شما اموزش داده نمیشود”

این دوره ها علاوه بر در اختیار گذاشتن تجربیات مشاوران کارازموده به ما مرشدی را معرفی میکند ;که حالا میتوانیم از تجربیات او استفاده ببریم;نسبت به ایتم

الف،این ایتم زود بازده تر، و کم هزینه تر است.

ج:مطالعه:

مطالعه کتاب بزرگان فروش میتواند روشن گر راه ما باشد; اما عیب اساسی این ایتم نداشتن مرشد است!

تلفیق موارد الف،ب وج بهترین راه حل برای رسیدن به مهارت کافی برای پارتیزانی است.

۲- ارتباطات:

در بازاریابی پارتیزانی باید بتوانید; کانتکت گوشی خود را باز کنید و ظرف ۲۴ ساعت بتوانید حداقل ۲هزار دلار پول بسازید;فراموش نکیند که باید بتوانید پول

بسازید،منظور قرض کردن یا گرفتن وام نیست!

بازاریابی پارتیزانی بسیار متکی به ارتباطات موثر است.

بازاریابیان پارتیزانی میتوانند به راحتی بر روی روابط کاری خود با افراد قیمت بگذارند و ان را به مابه ازای ریالی تبدیل نمایند.

برخی از ارتباطات در سیستم قیمت گذاری بسیار با ارزش هستند; و برخی از انها نه تنها ارزش ندارند بلکه حتی بار منفی هم دارند.

این ارتباطات نه تنها برای بازاریابان سودی ندارد بلکه برای انها خرج نیز در بر خواهد داشت.

ارتباطات شما چقدر می ارزند؟ چند هزار دلار میتوانید از ان ها استخراج کنید؟

۳-زمان:

اگر مهارت این را داشته باشیم که به جای فروختن زمان تان برای کسب پول، مهارت هایمان را بفروشیم دیگر کتکی به ساعت کاری نخواهیم بود،مثلا شما در ماه

۲میلیون تومان درامد دارید،که این درامد به ازای فروش زمان به مدت ۱۷۲ساعت به شما تعلق می گیرد.حالا سوال اینجاست برایمیلیون تومان در ماه باید۳۴۲

ساعت،زمان خود را بفروشید؟ برای ۶میلیون و۸ میلیون چند ساعت؟ اصلا یک ماه چند ساعت است؟

اما بازاریابی پارتیزانی این گونه به زمان نیاز ندارد،بلکه میتوانیم از مهارتهایمان در زمان کمتری،پول بیشتری را بسازیم واین فرق عمئه کسب با کار است.

اما هنوز هم پارتیزانی مستقل از زمان نیست،و صرف زمان وانرژی را نیاز دارد.اگر شما مهارت داشته باشید در حد یک بازاریاب مشاور پارتیزانی و ارتباطات کافی

داشته باشید، بدون داشتن زمان نمی توانید به درامد کافی برسید. بازاریابان پارتیزانی معمولا از محدوده امن خود بیرون امده و بازاریابی پارتیزانی را شغل اول خود

قرار میدهند.

بازاریابی شبکه ای نیز نوع دیگری از بازاریابی پارتیزانی است که معمولا در کشور ما به عنوان شغل دوم گزیده می شود،این درست که بازاریابی شبکه ای در ایران

فرسنگ ها با انواع بین المللی خود فاصله دارد،اما نمیتواند شغل تفریحی و دوم باشد.

برای اگاهی های بهتر و بیشتر نگاهی بیندازید به کتاب گویلا مارکتینگ جی.سی.لوینسون.

این مقاله تنها پایه های بازاریابی پارتیزانی را تشریح کرده است. 

  • مهسا فرازمند
  • ۰
  • ۰


فنون مذاکره بازاریابی فنون مذاکره بازاریابی نیز مانند دیگر مذاکره ها نیازمند کسب مهارت است . در همه مذاکره ها منفعت و سود هدف اصلی است و برای دستیابی به آن باید تمام نکات لازم برای هرچه بهتر شدن مذاکره را آموخت. در مذاکرات ،تمام نقطه نظر ها و خواسته ها باید مشخص و برنامه ریزی شده باشد شخص مذاکره کننده باید دارای ویژگیهای مناسب برای مذاکره باشد و از تخصص چگونگی ارتباط با طرف مقابل برخوردار باشد. هر مذاکره ای دارای اطلاعاتی است که فرد مذاکره کننده باید قبل از مذاکره آنها را جمع آوری کند،چه در مورد نیاز ها و خواسته های خود و چه در مورد خواسته ها و نیازهای احتمالی طرف مقابل. برای انجام یک مذاکره موفق ، در زمینه های بازاریابی و فروش پس از تعیین اهداف،باید موضوعات مورد بحث در آن جلسه را مشخص کنید. شروع مذاکره بازاریابی: شروع هر مذاکره ای مهمترین قسمت آن مذاکره است ،چگونگی شروع مذاکره بسیار مهم است و معمولا انرژی زیادی از ما میگیرد،چرا که ذهن طرف مقابل از همان ثانیه های اول برداشت خود را از رفتار و طرز برخورد و چگونگی صحبت کردن ما میکند.شما باید شروع مذاکره را به بهترین شکل انجام دهید برای مثال: لحن صحبت کردن ،چگونگی بیان مطلب ،زبان بدن(حرکات چهره و بدن)،شمرده حرف زدن،سرعت مناسب در کلمات برای شروع مذاکره بسیار مهم است زیره ذهن طرف مقابل بین ۳ الی ۶ ثانیه در مورد شما قضاوت میکند و تغییر این برداشت کار ساده ای نیست. در مطرح کردن موضوع اصلی مذاکره عجله نکنید ،شما میتوانید با یک گپ دوستانه و محترمانه مراحل پیش مذاکره(۵ الی ۱۰ دقیقه) را انجام دهید و این زمان مناسبی است با آشنایی در مورد خصوصیات طرف مقابل،شما با این پیش مذاکره مرحله مهمی از مذاکره را پشت سر میگذارید،سعی کنید خواسته خود را برای طرف مقابل در قالب یک سوال دوستانه بپرسید. محصول یا خدمات خود را برای فرد مقابل تبدیل به یک احتیاج بکنبد،و از مشکلات کمبود آن و سود های حاصل از آن صحبت کنید. گزینه های دیگر را مورد استفاده قرار دهید شما قبل از اینکه در مذاکره حاضر شوید باید تمام گزینه ها را مشخص کرده و آن را به ترتیب اولویت دسته بندی کنید و آنها را به همان ترتیب معرفی کنید. میتوانید با همراه داشتن یک تبلت محصولات خود را به تصویر بکشید. تصویر روی ذهن مشتری تاثیر مثبت میگذارد و احتمال توافق در مذاکره بسیار بالا میرود. پل های پشت سر طرف مقابل را خراب نکنید اگر در مذاکره ،از طرف مقابلتان جواب دروغی شنیدید هرگز به رویش نیاورید و وانمود کنید که متوجه دروغ او نشده اید،چون از این کار سودی حاصل نمیشود شما فقط پل های پشت سرش را خراب میکنید و را برگشتی برایش نمیگذارید. من ماهان تیموری هستم و در راه رسیدن به ثروت و آرامش شما را یاری میکنم.
  • مهسا فرازمند